مطالب جديد زناشويي و معرفي برترين محصولات زناشويي



 


دانيل گلمن ، محقق مشهور درباره هوش هيجاني ، در مقدمه کتاب من ، بزرگ کردن يک کودک از لحاظ احساسي ، مي نويسد:


 


اين شرايط براي کودکان و والدين بسيار سخت است. در يک يا دو دهه گذشته در طبيعت کودکي يک تغيير دريايي ايجاد شده است ، يکي اين امر باعث مي شود که کودکان درسهاي اساسي قلب انسان را ياد نگيرند و يکي ديگر از والدين که قبلاً در اين دوره ها گذر مي کردند ، آن را تحريک کند. بچه هايي که دوستشان دارند والدين بايد در مورد آموزش دروس اساسي عاطفي و اجتماعي فرزندان خود باهوش باشند.


 


قبل از پدر شدن ، نزديک به بيست سال را در زمينه روانشناسي رشد و نمو زندگي سپري کرده بودم و زندگي عاطفي کودکان را مطالعه کردم. اما تا زمان رسيدن دخترمان نگذشت که من واقعاً متوجه واقعيت هاي روابط والدين و فرزند شدم. من از شدت احساسي که براي فرزندم خواهم داشت ، يا اينکه وقتي او چيزهاي جديد را ياد گرفت ، چقدر هيجان زده مي شدم يا اينکه چقدر توجه و صبر لازم داشت ، نمي دانستم. و من به ياد آوردم که جهان چقدر مي تواند خطرناک باشد و احساس آسيب پذيري کردم زيرا از دست دادن او به معناي از دست دادن همه چيز است.


 


من به عنوان يهودي که پدر و مادرش در طول هولوکاست از اتريش گريختند ، من به تلاش ساير نظريه پردازان که اقتدارگرايي را به عنوان راهي براي پرورش فرزندان سالم اخلاقي رد مي کردند ، احترام گذاشته بودم. آنها پيشنهاد کردند که خانواده به عنوان يک دموکراسي عمل کند و فرزندان و والدين به عنوان شرکاي منطقي و برابر عمل کنند. سالها تحقيق من در مورد پويايي خانواده ، شواهد جديدي را ارائه داد مبني بر اين که برهم کنش هاي عاطفي والدين و فرزند تأثير حتي بيشتري بر بهزيستي طولاني مدت کودک خواهد گذاشت.


 


اين تأثير بيشتر بر بهزيستي طولاني مدت منجر به ايجاد هوش هيجاني کودک مي شود ، که اين مهم است زيرا بيش از ضريب هوشي ، به نظر مي رسد هوش هيجاني موفقيت در زندگي را تعيين مي کند. توانايي درک ساير افراد و کار با آنها براي موفقيت در زندگي کار مدرن بسيار مهم است. همچنين در روابط بسيار مهم است ، و ما مي دانيم که داشتن دوستي موفق و روابط عاشقانه موجب منافع عظيمي در سلامتي ، ثروت ، خوشبختي ، طول عمر و موفقيت فرزندان مي شود.


 


هوش هيجاني مربيگري هيجان را به عنوان روشي براي والدين آگاه مي کند


وقتي صحبت از والدين و هوش هيجاني مي شود ، دو گروه از والدين وجود دارند که وقتي صحبت از دنياي احساسات مي شود ، بسيار متفاوت هستند. والدين نااميد کننده احساسات يک عمل گرا هستند و نمي خواهند احساساتي شوند و اين مسئله را خود و فرزندانشان به عنوان بالقوه مخرب مي دانند. والدين مربيگري احساسات برعکس است: پذيرش احساسات و کشف احساسات در خود و ديگران.


 


در تحقيقات ما دريافتيم که اثرات اين دو رويکرد چشمگير بوده است. فرزندان دو نوع والدين در مسيرهاي زندگي کاملاً متفاوت بودند. و وقتي خانواده هاي طلاق با فرزندان به ميان آمدند ، من نيز متعجب شدم كه مربيگري احساسات باعث مي شود كودكان تقريباً از همه تأثيرات منفي طلاق والدينشان بر حذر باشند. اگر والدين آنها مربيگري عواطف باشند ، هر دو کودک با همان ضريب هوشي يکسان در 4 سالگي ، در 8 سالگي از نظر تحصيلي کاملاً متفاوت خواهند بود ، همه از طريق اختلاف در تواناييهاي توجه واسطه هستند.


 


حتي قدرتمندتر اين است که به نظر مي رسد اين نتايج کاملاً فرهنگي جهاني است.


 


هوش هيجاني در والدين از خود شروع مي شود


آنچه که در مورد نتايج ما واقعاً شگفت انگيز است اين است که با هوش هيجاني بايد شخصي از خود شروع شود. درک احساسات شخصي در مورد احساسات مهم است و يادگيري اينکه درک نفس ناشي از شناخت احساسات شخص است. احساسات "GPS" داخلي ما در طول زندگي است. باز کردن دنياي عاطفي و احساساتي بودن ما جايي است که بايد شروع کنيم و هداياي عظيمي به آنها اعطا مي شود.


 


اما احساساتي بودن بودن به معناي منطقي بودن نيست. اين دو اغلب مخالف به نظر مي رسند - واکنش هاي عاطفي در مقابل واکنش هاي منطقي. اما شما مي توانيد هر دو را داشته باشيد. به عنوان والدين ، ??مي توانيد با فرزند خود نيز احساسي باشيد - نه اهانت آميز (که برعکس هوش هيجاني مي تواند باشد) بلکه احساسي است. شما مي توانيد عصباني ، صدمه ديده ، نااميد ، تنش ، نااميد و غيره باشيد. اين امر در والدين امري اجتناب ناپذير به نظر مي رسد ، و اگر رويکرد مثبتي در کنار آمدن احساسات خود داشته باشيد ، احتمالاً فرزند شما متوجه آن خواهد شد.


 


و مي توانيد به فرزندتان اطلاع دهيد که عصبانيت آنها با شما اشکالي ندارد ، تا بتوانيد عصبانيت آنها را درک کنيد. اما همچنين مي توانيد به آنها بگوييد که وقتي مي گويند از شما متنفر هستند ، اين احساسات شما را آزار مي دهد و باعث مي شود که شما نمي خواهيد در کنار آنها باشيد.


 


والدين لازم نيست از فرزندان خود سوءاستفاده کنند ، و به عنوان بخشي از آموزش هوش هيجاني ، درست است که به کودکان اجازه دهيد در صورت آزار و اذيت يا آزار و اذيت کودک نيز بدانند. اگر پاسخي احساسي و در عين حال احترام آميز نسبت به چيزي مانند "من از تو متنفرم" الگويي مي کني ، کودکان به آن نوع پاسخ مي دهند. آنها مي دانند که آنچه مي گويند در واقع مضر است. آنها شروع به درک چگونگي احساس شما مي کنند ، WH


 


منبع :  sanykala


 


اين يک امر داده شده است: فرزندپروري کار سختي است. اما هنگامي که کودکي را با نيازهاي ويژه پرورش مي دهيد ، سطح مراقبت و استرس فقط بالاتر نيست - بنيان خانواده ها را تغيير مي دهد و پيچيدگي هاي غيرقابل تصوري را براي همه افراد درگير مي کند.


 


ناتواني هاي جسمي ، ناتواني در يادگيري ، بيماري ، اوتيسم ، ADHD ، اضطراب ، OCD و تروماي رشد ، تغيير بازي هاي والدين هستند. در Feeding Futures ، ما در دنياي خانواده هاي استثنايي کار مي کنيم ، بنابراين همه ما خوب مي دانيم که وقتي مراقب کودکي با نيازهاي ويژه هستيد ، مي توان چيزهاي آشوب آور را بدست آورد. به نظر مي رسد استرس زا است ، زيرا کلمات حتي عدالت را شروع نمي کنند. من مي دانم زيرا من آن را زندگي کرده ام.


 


وقتي تشخيص اوتيسم دخترم آمد ، من يک والد مجرد هستم. واکنش عاطفي من نه زيبا بود و نه برازنده. چندي پيش نيامد که او همچنين اضطراب شديد و ناتوان کننده OCD دارد. غم و اندوهي که با مراجعه هر پزشک به وجود آمده بسيار واقعي بود. در طي روند آهسته تنظيم براي تنظيم عادي جديد ، من يک جنگجو شدم. و بعد از شش سال جنگ ، من به راه جديدي براي پيشبرد نياز داشتم.


 


هيچ کس نمي تواند شما را براي احساساتي که با فرزندان داراي نيازهاي ويژه والدين به وجود مي آيد ، به خصوص به عنوان يک والدين مجرد ، آماده کند. پر از سوال ، شک و ترديد در خود و پذيرش نهايي وضعيت شما است - مسيري که هرگز نبايد به عنوان يک خط مستقيم مشاهده شود. هر چالش جديد براي فرزند من مي تواند احساسات قديمي را به وجود آورد که مرا به چرخه اندوه برمي گرداند ، پر از افکار منفي و کمتر از راهکارهاي مقابله اي ايده آل.


 


آنچه در نهايت ياد گرفتم اين است که مجبور شدم برنامه اي را تهيه کنم ، زيرا در پايان روز يک کودک بسيار ويژه داشتم که به من احتياج داشت.


 


يک عادي جديد براي نيازهاي ويژه


در کار من با خانواده ها ، من والدين نيازهاي ويژه اي را مي بينم که مي توانند با نقش جديد و غير منتظره خود به عنوان يک مدير بهداشت و درمان براي فرزند خود سازگار شوند. آنها آماده هستند كه كاتاليست لازم براي تأمين كيفيت زندگي مثبت براي خانواده خود باشند ، اما به بسياري از آنها چطور گفته نشده است.


 


متأسفانه ، خانواده دستورالعمل کمي در مورد چگونگي برطرف کردن نيازهاي فرزندانشان دريافت مي کنند بدون اينکه به ميزان سمي استرس شديد خانوادگي رسيده باشند. استرس در خانواده هاي نيازهاي ويژه موضوعي است که ديگر نمي توانيم از آن چشم پوشي کنيم.


 


اين همان چيزي است که من مي دانم در دنياي نيازهاي خاص ما گم شده است: مراقبت از والدين. و خودمراقبتي عادي نيست. ما نياز به اعمال عميق و حتي راديکال و دلسوزانه داريم. همه ما آنقدر نگران کمبودهاي فرزندان خود هستيم که هيچ کس به دنبال بحران عاطفي در زندگي والدين و کلي خانواده نيستيم.


 


ما به عنوان والدين فرزندان داراي نيازهاي ويژه ، بايد خود را به ليست مراقبت از خانواده اضافه کنيم. ما در واقع بايد شماره يک در اين ليست باشيم ، اما مي دانم که والدين براي نيازهاي ويژه هميشه امکان پذير نيست. بنابراين ، اگر نيازهاي خودمراقبتي شما نمي تواند در راس سر ميز مراقبت از خانواده بنشيند ، حداقل شما به يک صندلي احتياج داريد.


 


به روزي که تشخيص آن آمد ، فکر کنيد. آيا به شما گفته شد که براي غم و اندوه آماده شويد ، سطح استرس شخصي خود را بشناسيد و روابط خانوادگي خود را به عنوان بخشي از مراقبت از فرزندتان تقويت کنيد؟ يا آيا بلافاصله پس از ديگري راهنمايي فرزند خود را به سمت يک متخصص شروع کرده و براي داروسازي صف آرايي کرده ايد؟


 


اين دو رويکرد بسيار متفاوت در بسياري از سطوح است. يکي از خود مراقبتي والدين خالي است و ديگري خود دلسوزي والدين را به عنوان بخشي ضروري در مراقبت از خانواده متمرکز مي کند. به نظر مي رسد راديکال ، حتي اگر اينطور نيست. در Feeding Futures مي خواهيم مراقبت از خود والدين بخشي از موارد جديدي باشد که با تشخيص نيازهاي ويژه همراه است و به همين دليل است.


 


استرس مراقب بر کودکان تأثير مي گذارد


دکتر استوارت شانکر ، روانشناس کودک و بنيانگذار مرکز MEHRIT ، توضيح مي دهد که ما در سنين سطح استرس سمي والدين هستيم. استرس داريم و بچه هايمان استرس دارند. بدن و مغزهاي ما همه روز و هر روز در معرض فرسودگي است و همه اينها در زندگي فرزندان ما جاري مي شود.


 


دکتر شانکر در کتاب خود Self-Reg: چگونه به کودک خود کمک کنيم (و شما) بتوانيد چرخه استرس را بشکند و با موفقيت درگير زندگي شويد ، تحقيقات مربوط به هماهنگي عاطفي را توصيف مي کند که نشان مي دهد قشر جلوي مغز کودک نيست. به طور کامل توسعه يافته ، بنابراين با قشر جلوي مغز افراد قابل توجهي تنظيم مي شود. هنگامي که يک فرد بالغ در يک چرخه استرس قرار دارد ، ارتباط بين مغزي با کودک نيز پر از استرس است. دکتر شانکر اين همگام سازي مغز را مانند "بلوتوث" يا اتصال بي سيم بين کودکان و بزرگسالان توصيف مي کند. وقتي ارتباط بين مغزي آرام و تنظيم شود ، رفتارهاي استرس کاهش مي يابد.


 


همچنين از طرف دکتر استفان پورژس و ساير دانشمندان علوم اعصاب تحقيقات پلي آواگال وجود دارد که وقتي استرس زياد است ، همه ما به نبرد ، پرواز و يخ زدگي بيشتر مي پردازيم. اين حالت تأثيرات قابل ملاحظه اي بر سلامتي در دراز مدت بر بچه ها دارد ، هم معمولي و هم با نيازهاي ويژه.


 


در اينجا قطعه گمشده اي وجود خواهد داشت که دنياي شما را به سمت وارونه مي کند ، اما به روشي خوب. فرزندان ما آينه هاي ما هستند. آنها سطح استرس ما را به ما نشان مي دهند. هر روز بزرگسالان استرس زا در سيستم عصبي کودکان ما ، و


 


منبع :   sanykala


 


در اکتبر 2012 ، من و شريک تجاري من آليشا رول و من براي آموزش سطح 3 در زوج هاي درماني روش گوتمن به سياتل سفر کرديم. ما خيلي هيجان زده بوديم که از Gottmans به صورت حضوري ياد بگيريم و اين تجربه نااميد نشود. ما احساس انرژي و الهام بخش کرديم ، به حدي که چهار ساعته سوار هواپيما را به سمت تگزاس گذرانديم تا بتوانيم آينده خود را به عنوان متخصصين گواتمن گوتمن برنامه ريزي کنيم.


 


از هواپيما در هيوستون پياده شديم و در حال دويدن به زمين برخورد کرديم. شش ماه سريع به جلو برويد و صدور گواهينامه پاداش شيرين براي رويکرد "بيني به سنگ سنگ زني" ما بود. اگر سفر خود را به سمت تبديل شدن به يک معتبر گوتمن تراپي (CGT) در نظر مي گيريد ، در اينجا چند نکته براي قايقراني در طي مراحل ذکر شده است.


 


دوستان بالا


از آنجا که من و آليشا از نزديک با هم همکاري کرديم ، تصميم گرفتيم براي مشاوره گروهي تصميم بگيريم. اين ثابت شد که يک استراتژي بسيار سودمند است زيرا ما در طول فرآيند پشتيباني زيادي به يکديگر ارائه مي دهيم. با تشويق ، مشاور فني ، نمايشگر ويديو و ارائه دهنده نظر صادقانه يکديگر ، فوق العاده سودمند بود.


 


مشاور مناسب را انتخاب کنيد


قبل از عزيمت سياتل ، ما اين نکته را براي ملاقات و تعامل با بسياري از مشاوران عنوان کرديم. در حالي که من و آليشا همه آنها را به عنوان يک متخصص مي ديديم ، به دنبال يک مشاور بوديم که براي شخصيت ها و سبک کاري ما مناسب باشد. علاوه بر دريافت مشاوره باليني ، ما در بعضي از جلسات اضافي براي بحث در مورد طرف شغل بودن يک درمانگر گوتمن صحبت کرديم تا بتوانيم بازده حداکثر سرمايه خود را ببينيم. انتخاب مشاور مناسب مهم است. قرارهاي هفتگي با مشاور خود برنامه ريزي کرديم که باعث ايجاد حرکت خوب شد و فشار خود را براي دستيابي و توليد نوارها تحت فشار قرار داديم.


 


بازار خود را


ليست کارهاي اوليه ما پر از ايده هايي براي جذب زوج هاي بيشتر به تمرين ما بود ، نه تنها براي انتخاب انتخاب گسترده اي براي روند صدور گواهينامه بلکه در ايجاد تخصص خود در جامعه. ما وب سايت خود را به روز کرديم ، نام کسب و کار خود را تغيير داديم و برنامه هاي کاري خود را تغيير داديم تا زوج هاي بيشتري را در خود جاي دهند. ما تبليغات خود را تغيير داديم ، کارت پستال ها را فرستاديم ، و ساير متخصصان درماني را از تخصص جديد خود مطلع کرديم و يک خانه باز برگزار کرديم. ما از قدرت رسانه هاي اجتماعي با استفاده از وبلاگ نويسي ، فيس بوک ، توييت و پينينگ استفاده کرديم. اگر آن را بسازيد ، آنها خواهند آمد. ما (و هنوز هم) تعداد زيادي از زوج ها را داشتيم.


 


يک نگرش "مي توانيد انجام دهيد" داشته باشيد


من به عنوان يک معتقدان معتبر در "من آن را باور مي کنم وقتي که آن را مي بينم" ، من مي دانستم که بايد در مورد توانايي گواهي خود شکي داشته باشم. اهميت نگرش "نمي تواند انجام شود" را نمي توان به اندازه کافي تأکيد کرد ، زيرا مطمئناً اضطراب و ترس از شکست روند را کندتر مي کند يا باعث مي شود که اين روند متوقف شود. مشاور ما در استفاده از استارتاپ نرم ، هنگامي که مجبور بود نوار بررسي منفي را بدهد ، مهارت داشت و من خيلي تلاش کردم تا دفاعي نشوم. اعتماد به عقايد و تخصص وي و در عين حال تأييد بر توانايي من به عنوان يک درمانگر ، به من کمک کرد تا چشمم را به اين جايزه برسانم. من به بازخورد منفي به عنوان فرصتي براي رشد نگاه مي کردم نه اينکه از جانب خودم شکست بخورم.


 


خود را در روش گاتمن غوطه ور کنيد


بعد از آموزش سطح 3 ، فهميدم که دانش من از روش Gottman ناکافي است و براي يادگيري مهارت آموختن چيز زيادي داشتم. خواندن اکثر کتاب هاي موجود در ليست خواندن لازم به من کمک کرد تا اعتماد به نفس کسب کنم و مفاهيم را در ذهنم حفر کردم. من و آليشا شروع به اعمال استراتژي هاي گوتمن در ازدواج هاي خودمان کرديم اما خيلي سريع فهميديم که همسران ما سرعت ندارند. ما براي حضور در هنر و علم عشق به سياتل بازگشتيم. ديدن جان و جولي گوتمن در يک نمايش زنده از Aftermath of Fight بسيار مبهم بود و به شرکاي ما کمک کرد تا به همان اندازه که ما درگير اين روند بودند. شرکت کنندگان در کارگاه به ما نشان دادند که چگونه مداخلات بر يکديگر شکل مي گيرد و کل فرآيند را براي ما ذوب مي کند. ما براي افزايش تمرکز بر فرآيند صدور گواهينامه ، کارگاه را با افزايش انرژي اضافي ترک کرديم.


 


تکنيک داخلي خود را کانال کنيد


ساخت و ويرايش فيلمبرداري همانطور که انتظار داشتم دلهره آور نبود. استفاده از دوربين فيلمبرداري بسيار اساسي و باتري هاي قابل شارژ اضافي به من امکان ضبط و بارگيري چندين جلسه در روز را مي دهد. در آن زمان من از مايکروسافت فيلم ساز استفاده کردم و از آن زمان به iMovie تغيير کرده ام ، اما استفاده از آن هر دو آسان است. کسب رضايت از فيلمبرداري از چالش برانگيز نيز کمتر از پيش بيني شده بود. حرف من خيلي کوتاه بود و سه دليل براي فيلمبرداري داشت: پخش فيلم ، انتقاد از خود ، و بازخورد مشاور. همانطور که صحبت کردم فرم رضايت را در کليپ بورد به آنها تحويل دادم ، و اين نشان مي دهد که انتظار دارم آنها را امضا کنند. هيچ يک از زوج ها از امضاء امتناع کردند و سريع به دوربين عادت کردند. دشوارترين کار در مورد بهره برداري ، صرف زمان تماشاي و ويرايش نوارها پس از مراجعه به خانه از محل کار بود.


 


صدور گواهينامه پايان راه نيست


ما يک بار از تأييد نفس نفس نفس کشيديم ، اما قانون دوم حرکت نيوتن در حال اجرا بود و ما به سرعت پيش رفتيم ، برنامه ريزي کارگاه هنر و علم عشق خود را در تگزاس برگزار کرديم. ما از سال 16 هجري انجام داده ايم


 


 


منبع :  sanykala


 


به همان اندازه که هر دوي ما از درگيري متنفريم ، به نظر مي رسد در ناخوشايندترين زمانها توانايي ناخوشايندي براي درگيري داشته باشيم. به عنوان مثال ، دعوا درباره پول را شروع كنيد كه دقايقي قبل از آنكه گروهي از دوستان به خانه ما آمدند ، آمدند. يا دعوا در مورد دير بودن ما در اتومبيل در مسير کليسا بوديم ، که اين نيز به بحث و جدل در مورد پول تبديل شد. و البته تمام زمانهايي که ما در اواخر شب بحث کرده ايم وجود دارد که تنها کاري که واقعاً مي خواستيم انجام دهيم اين است که به رختخواب برويم. بنابراين ما


 


با گذشت سالها ، ما ياد گرفته ايم که توصيه هايي را که تقريباً در هر عروسي که شنيده ايم ، از جمله خودمان: ناديده بگيريم: عصباني مي شويم.


 


مؤسسه گوتمن اين اسطوره را رد کرد که نبايد بگذاريد خورشيد بر خشم خود بگذارد. در آزمايشگاه عشق ، زوج ها در وسط يک استدلال قطع شدند و از آنها خواستند 30 دقيقه مجلات را بخوانند. وقتي اين گفتگو را از سر گرفتند ، از نظر فيزيولوژيکي آرام شده بودند ، که به آنها امکان برقراري ارتباط منطقي و احترام آميز را مي داد. به جاي اينکه آن را به عنوان يک ناراحتي ببينيم ، استراحت کنيم وقتي احساس مي کنيم در هنگام دعوا احساس غرق شدن مي کنيم بسيار مفيد است ، حتي اگر اين به معناي خوابيدن بر روي آن باشد.


 


اما چگونه مي توانيم هنگامي که خشم در قلب ما مي سوزد ، با يکديگر در ارتباط باشيم؟


 


ما متوجه شده ايم که قبل از وقوع استدلال ، وقتي قصد داشته باشيم به روابط خود علاقه داشته باشيم ، پيمايش درگيريها درگيري آسانتر است. با ايجاد يک عادت رويگرداندن به يکديگر در زندگي روزمره خود ، احساس اضطراب کمتري در مورد حل نشدن يک درگيري داريم. اين حسن نيت انباشته شده باعث ترس و عدم اطمينان نسبت به ثبات روابط ما مي شود.


 


دکتر جان گوتمن در "هفت اصل براي ايجاد کار در ازدواج" مي نويسد: "هربار که شرکا به سمت يکديگر روي مي آورند ، آنچه را که من براي تماس با حساب بانکي عاطفي خودم آمده ام ، تأمين مي کنند." "آنها در حال ايجاد پس انداز هستند که ، مانند پول در بانک ، مي توانند به عنوان ن در مواقع ناخوشايند ، هنگامي که با فشار رواني يا درگيري روبرو هستند ، خدمت کنند."


 


برعکس ، اگر ما در مورد حفظ روابط خود خوب نبوده ايم - اگر براي ارتباط برقرار نکرديم و يا نمي توانيم به پيشنهادات يکديگر براي محبت پاسخ دهيم. هر دوي ما در روابط خود احساس امنيت کمتري مي کنيم و همين باعث مي شود تا زماني که درگيري برطرف نشود ، حضور در کنار يکديگر يا ديگران باشيم.


 


ما همچنين فهميديم که براي ما مهم است که نيازهاي خاص يکديگر و شيوه هاي مقابله با يکديگر را در نظر بگيريم. به عنوان مثال ، ديويد در تقسيم احساسات خود خوب است ، بنابراين مي تواند به راحتي يک استدلال را کنار بگذارد و تا زماني که نتوانيم مجدداً انتخاب کنيم ، بدون استرس ادامه مي يابد. با اين حال ، کنستانتينو بيشتر از لحاظ عاطفي به هم وابسته است و گاهي مي تواند نسبت به رابطه احساس اضطراب کند. در روابط قبلي ، اگر نزاع بيش از حد گرم شود ، کنستانتينو نمي تواند فقط دکمه مکث را بزنيد و بعد از آن با دوستان خود در ارتباط باشيد - همه چيز بايد متوقف شود تا اينکه او بتواند از طريق درگيري کار کند.


 


اما توانايي مکث کنستانتينو در حال پيشرفت است زيرا ما از خود و يکديگر آگاه تر مي شويم. از آنجا که ما نقشه هاي عاشقانه اي قوي ايجاد کرده ايم ، ديويد آموخته است که کنستانتينو در ميان استدلال به اطمينان بيشتري احتياج دارد. حتي اگر ما نتوانيم درگيري خود را در آن لحظه حل کنيم ، ديويد مي گويد: "من الان واقعاً عصباني هستم. من شما را دوست دارم و مي دانم که بعداً اين کار را خواهيم کرد. "ديويد با يادآوري عشق و تعهد خود به کنستانتينو ، به اطمينان خاطر کنستانتينو کمک مي کند و ذهن خود را راحت مي کند. همچنين اگر ما زمان خاصي را براي از سرگيري مکالمه تعيين کنيم ، کمک مي کند.


 


وقتي در حال حاضر يا از طريق شرايط و يا بن بست نمي توانيد يک درگيري را برطرف کنيد ، به ياد داشته باشيد که در نهايت در همان تيم هستيد. به خود يادآوري كنيد كه مي خواهيد چه چيزهايي براي يکديگر و مناسبات مناسب هستند ، مناقشه را در چشم انداز قرار مي دهد و به شما كمك مي كند تا حتي وقتي احساس دور بودن يا تقسيم كردن داريد ، به عنوان يكديگر عمل كنيد.


 


در يک رابطه متعهد ، به ياد داشته باشيد که مدت طولاني در آن هستيد. شما مي توانيد فردا آنچه را امروز نمي توانيد ببخشيد. اگر امروز نمي توانيد فردا بحث کنيد. و مي توانيد فردا بهتر دوست داشته باشيد ، حتي اگر امروز دشوار باشد.


 


چند ماه پيش يک عکس شخصي در LinkedIn ارسال کردم و اتفاقي افتاد.


 


متخصصان مي خواستند در مورد آن صحبت کنند.


 


ايناهاش.


 


 


 


به طور واضح ، حضور جسمي در يک نمايشنامه مدرسه موفقيت آميز در اينجا نبود. آنچه من جشن مي گرفتم اين است که تا به امروز ، من هرگز به طور کامل در يکي از برنامه هاي بچه ام حضور نداشتم.


 


اين يک پيشرفت جدي براي من بود. در يک روز هفته ، توانستم مغزم را خاموش کنم ، و تمام انرژي خود را به کسي که دوستش دارم ، بدهم. حس خوبي داشت!


 


ذهن من براي يک ثانيه شکسته سرگردان شد ، اما در مورد کار نبود. هر وقت يک لباس اردک مي بينم ، مغز 80 پوندي من قصد دارد اتصال عصبي به هوارد اردک را خاموش کند. فقط بايد آنرا بيرون بگذاريم.


 


حالا ، اين يک چيز خارق العاده و همه (حضور در پسرم ، نه فيلم اردک خزنده) است ، اما اين واقعيت که احساس کردم اينگونه نوعي پيروزي است ، مرا ناراحت کرد. منظور من اين است که اگر يک پدر دلسوز براي يک ساعت ثبت نام شده به عنوان يک دستاورد ، چقدر کم فرو رفته بودم؟


 


سؤالاتي از اين دست در آتش سوزي ذهني قرار دارند ، جايي که من تمام اجزاي نه چندان افتخارآميز تجربه انساني ام را پرتاب مي کنم. من ياد مي گيرم که در آن اشتباهات قدرت پيدا کنم ، پشيمان نيستم. و در طي فرايند ، به نتيجه رسيده ام.


 


از زماني که همسرم و من بچه داشتيم ، تا به امروز ، مي ترسيدم.


 


من انرژي خود را صرف نگران کردن از آنچه در صورت عدم موفقيت در کارم مي شود ، صرف کردم تا اينکه به آنچه که اگر بهترين پدر و شوهري باشم مي توانم باشم ، بپردازم.


 


اين ديوانه است ، زيرا من در کارهايي که انجام مي دهم خوب هستم. من به اندازه کافي خوش شانس بوده ام که از بعضي از بهترين هاي حوزه خود آموخته ام و کارهايي را انجام داده ام که مردم صنعت من را تحسين مي کنند. با اين حال ، من به بدبختي در درونم اجازه دادم که پيروز شود. من فقط باور نمي کردم يک شخص قد بلند و چرکي از روستاي ويسکانسين بتواند اين کار را انجام دهد. يا شايد حتي آن را که سزاوار آن بودم.


 


اين چيزي است که روز به روز به نظر مي رسد.


 


هر کاري که در طول هفته در خانه انجام دادم خيلي عجله کردم. من بچه ها را به مدرسه سوار کردم. من شام را عجله کردم. من همه آن را به جز زمان در دفتر عجله کردم. هرچه بيشتر در آنجا قابل مشاهده باشم ، بيشتر احساس مي کردم که به دست مي آورم.


 


مطمئناً ، بچه هاي من مي دانند که من آنها را دوست دارم ، اما آنها آن را به روش هاي اندک و اطمينان بخش احساس نکردند. مانند روشهاي ترک-کار-در-زمان-بازي-با-آنها-در حياط-قبل از شام.


 


و بله ، همسرم مي دانست که من او را دوست دارم ، اما او به خاطر داشتن شريک زندگي خوب آن را احساس نکرد. مانند صحبت کردن-پس از بچه ها-رفتن-به رختخواب-بدون رايانه- در مورد دامان من.


 


مي دانم که تنها در اين چرخش ناسالم تنها نيستم. من وقتي يک مطالعه تحقيقاتي در مورد UCLA خوانده شد ، منفجر شدم که متوجه شدم زوج هاي داراي درآمد دو برابر با خردسالان ، فقط به طور متوسط ??سي و پنج دقيقه در هفته با هم در مکالمه مي گذرانند.


 


فقط سي و پنج دقيقه در هفته !؟


 


ما در يک هفته زمان بيشتري را در رسانه هاي اجتماعي مي گذرانيم تا اينکه با افرادي که بيشتر از همه به آنها وابسته ايم صحبت کنيم. اين تخلفي است که من نمي توانم بيشتر از آن گناهکار باشم.


 


منظور من اين است که من هر آنچه را که هر کسي مي تواند درخواست کند ، داشتم:


 


شريکي که در داخل و خارج زيبا باشد ، که هميشه از من حمايت کرده است.


 


يک دختر و پسري که مرا تحسين کردند.


 


خانه اي دنج ، با همسايگان سرگرم کننده اطراف ما.


 


همه جا درست بود.


 


اما کار و عدم توانايي من براي ديدن تصوير بزرگتر هم همينطور بود. بايد از سرم بيرون بروم ، اما نمي توانستم يک ترجمه ساده براي اين نوع جنون وجود دارد: "شما در تخيل خود بيش از واقعيت خود رنج مي بريد."


 


من اخيراً درباره اين نقل قول توسط سنکا آموخته ام. حيرت انگيز است که ، حتي هزاران سال بعد ، اين موضوع از هر زمان ديگري چگونه است. در تصور من ، من به اندازه کافي خوب نبودم. گير کرده بودم ، هميشه دفاع مي کردم. بنابراين من تصميم گرفتم که همه اينها را منفجر کنم و شروع کنم به بازي کردن در برابر محدوديت هايي که براي خودم گذاشتم.


 


کارم را ترک کردم


 


من با دو دوست شرکتي بنيانگذاري کردم و مي دانم هر کس در آنجا تجارت کرده است مي گويد: "شخص ، تو آجيل هستي ، اين کار خيلي بيشتر است!" يک سال به سفر ، من به شما اطمينان مي دهم. آن را دريافت کنيد


 


اما اين معامله است اين شغلي نبود که به من انگيزه داد تا اين کار را انجام دهم. من ضد تهويه را مي خواستم. مي خواستم مغزم را بازيابي کنم. مي بينيد ، من هميشه دو شريک تجاري خود را به عنوان همسران و پدران بهتر از خودم ديده ام.


 


آنها قبل از کار هر زمان که گرفتارشان مي شدند درباره خانواده صحبت مي کردند. همسرانشان در طول روز پيامک هاي تشويقي را برايشان ارسال مي کردند ، و من هميشه مي توانم بگويم که آنها لازم نيست به ياد داشته باشند که يک بازيکن تيم باشند - آنها فقط اين کار را کردند. آنها بسيار مولد بودند ، زيرا انگيزه داشتند هرچه بيشتر وقت خود را در خانه با خانواده سپري کنند.


 


با توجه به اين گفته قديمي که "شما ميانگين 5 نفري هستيد که با آنها بيشترين ارتباط را داشتيد" ، من مي خواستم اين تأثير را در زندگي خود واقعي کنم. اين بهترين روشي بود که مي توانم تصور کنم تغيير واقعي ، پايدار و قدرتمند انجام شود.


 


و کار مي کند


 


بعد از يک سال از نفوذ آنها هر روز ، آيا من درمان مي شوم؟ نه


 


آيا توانسته ام خودم را از عادت هاي بد فاصله بگيرم و احساس پيشرفت کنم؟ کاملا.


 


اين همان چيزي است که من بعد از کار در محله هاي بسيار نزديک از "پدر منتظر" من آموخته ام ("دفتر ما" در حال حاضر يک ظرف حمل و نقل است) با آنها در طي سال گذشته.


 


اجرا کن


حداقل چهار روز در هفته ، مي روم بيرون و دويدم


قبل از ازدواج ، اين را تماشا کنيد


 


ريچارد ويليامز ، همچنين به عنوان شاهزاده EA شناخته مي شود ، يک فيلمساز ، فعال و سخنران عمومي است که به دليل الهام بخشيدن به ميلياردها نفر از مردم با پيام عشق خود ، شناخته شده است. او به تازگي ويدئويي زيبا بر اساس برخي از اصول اصلي ما براي ايجاد ازدواج - يا ، واقعاً ، هرگونه رابطه متعهد و عاشقانه - ايجاد کرده است. و نه فقط کار کنيد بلکه براي هر دو شريک عملي ، رضايت بخش و موفق باشيد.


 


اين ويدئو که در زير آورده شده است ، بيش از 80 ميليون بار در فيس بوک مشاهده شده است. اين واقعاً کار ما را متحول مي کند و آن را از صفحه و خارج از مطب درماني به رقص ، موسيقي ، تصاوير ، ريتم و قافيه منتقل مي کند. اين يک کار متحرک ، پرتحرک است که از برخي از مهمترين توصيه هاي ما به زوج ها پشتيباني مي کند و باعث مي شود آن را نزديک ، قابل اعتماد و عاطفي جلوه دهيد.


 


 


 


پرنس EA خاطرنشان مي کند: "گوتمن مي گويد مهمترين عامل براي ايجاد يک ازدواج سعادت توجه است. لحظات کوچک توجه مثبت. "او توضيح مي دهد که چگونه يک پسر جوان ، به عنوان يک مادر جوان ، يک بار به او گفت که اين چيزهاي کوچک است که تفاوت بزرگ را ايجاد مي کند ، و متأسفانه ، اين چيزهاي کوچک در ازدواج والدينش وجود نداشتند ، که نتيجه داد. در طلاق - و تحقيقات ما نشان مي دهد که وقتي آن لحظه هاي کوچک توجه از رابطه محو مي شوند ، زنده نگه داشتن آن دشوار است.


 


اما اگر قصد توجه خود به شريک زندگي خود ، روي آوردن به سمت آنها و قدرداني ، تحسين و علاقه داشتن به آنها را داريد ، رابطه تان مي تواند شگفت انگيز باشد و مي تواند يک عمر طول بکشد. اين بخشي از شعار "چيزهاي کوچک اغلب" است که با گذشت زمان منجر به تغييرات بزرگي مي شوند. پرنس EA و همکاران هنري وي و زوج هاي شرکت کننده - زوج هاي واقعي و روزمره با زمينه هاي متنوع - آن خانه را به شکلي بصري خلاق مي کنند و به همان معني که خلاق است.


 


ما از پرنس EA پرسيديم که چگونه کار ما را کشف کرد ، و او توضيح داد:


 


نمي توانم به شما بگويم کي اولين بار بود که با کار گوتمن روبرو شدم. چندين نويسنده محبوب من که به او استناد کردند وجود داشتند ، يکي از آنها کتاب "يک قدم تنها مي تواند زندگي شما را تغيير دهد" رابرت مائور. "در اين کتاب ، مورر اين پيام را ارسال کرد که گام هاي کوچک و منظم بهترين راه براي رسيدن به موفقيت است. اين يک اصل به نام کايزن است. وقتي منو را به استناد گوتمن شنيدم ، بلافاصله چند مقاله خواندم تا اطلاعات بيشتري کسب کنم. من آنقدر تحت تأثير تحقيقات گوتمن قرار گرفتم که تصميم گرفتم يک ويدئوي کامل را با اين اميد براي تعمير اتصالات بين عزيزان فراموش شده ايجاد کنم.


 


در اين فيلم ، شور و شوق زيادي ، فيلمبرداري زيبا ، رقص خيره کننده ، گفتار قدرتمند و تعدادي از زوج هاي مختلف وجود دارد ، از عروس و داماد که در يک کليسا مي رقصند تا يک زن و شوهر که آرام در رقص هاي خود در خانه مي رقصند. اين به ما يادآوري مي کند که روابط فقط به معناي "ايجاد قلب ذوب شدن" نيست بلکه "بودن عجيب بودن در کنار هم" و انجام ساده ترين کارهاي مثبت مانند آوردن شريک زندگي خود هنگام تهيه يک ليوان آب براي خودتان است.


 


به جاي تمرکز روي حرکات بزرگ عاشقانه و عروسي هاي عجيب و غريب ، اين فقط به اين است که به همسرتان عشق و توجه مداوم را نشان دهد. ما همان مفهوم را يادداشت مي کنيم - اين که تعطيلات ساحلي گرمسيري يا هديه گرانقيمت ، هديه اي گرانقيمت نمي تواند رابطه شما را هنگامي که روي صخره ها است نجات دهد. در عوض ، اين واقعاً مربوط به "لحظات کوچک زندگي ماست که بزرگترين قسمت قلب ما را به خود اختصاص مي دهند." اين نوع لحظه هاي مثبت و روزمره همان چيزي است که باعث دوام عشق مي شود. و در پايان ، زوج هايي را مي بينيد که با همه تنوع زيبا ، عشق خود را به اين ويديو نشان داده اند.


 


مهمتر از همه ، Prince EA براي کساني که مي خواهند از روابط و ازدواج هاي خود بهترين استفاده را بکنند ، پيام حياتي ارائه مي دهد. ما افتخار و سپاسگزار براي سهم او در آوردن کار ما به جهان است ، و اميدواريم که شما به همان اندازه که از آن لذت مي بريد ، از آن لذت ببريد.


 


The Marriage Minute يک خبرنامه الکترونيکي از مؤسسه گوتمن است که در 60 ثانيه يا کمتر از ازدواج شما را بهبود مي بخشد. بيش از 40 سال تحقيق با هزاران زوج يک واقعيت ساده را ثابت کرده است: چيزهاي کوچک اغلب با گذشت زمان مي توانند تغييرات بزرگي ايجاد کنند. يک دقيقه؟ در زير ثبت نام کنيد


 


صميميت چسب است که خانواده ها را در کنار هم قرار مي دهد. اين چيزي است که ما را در طي سالها و مايل ها به هم پيوند مي دهد. اين چيزي است که ما را در اوقات دشوار به دست مي آورد و چه چيزي اوقات خوب را بهتر مي کند. اين چربي است که برهم کنش هاي ناخوشايند زندگي روزمره ، و عسل که ارزش آن را دارد ، صاف مي کند.


 


صميمي بودن تعريف آن دشوار است ، اما همه ما مي دانيم کي آن را حس مي کنيم. اين که آيا در سکوت همراهي با شريک زندگي تان مشغول به کار گرفتن هستيم يا به شانه بهترين دوستتان گريه مي کنيد ، صميميت زماني است که احساس مي کنيم ارتباط داشته باشيم.


 


چگونگي برقراري ارتباط انسان با يکديگر ، چگونگي عميق تر شدن آنها و چگونگي ترميم آنها هنگام شکستن ، به آساني يک لبخند گرم است ، اما در عين حال به همان اندازه مرموز و نااميدکننده است. دوست داشته اند و گم شده اند.


 


انستيتوي گوتمن ايجاد روابط صميمي را به ذات عملي آنها تقطير کرده است. معلوم مي شود که بلوک هاي ساختماني چربي هاي کوچکي هستند که هر روز به يکديگر مي پردازيم و نحوه پاسخگويي عزيزان ما. اينها "پيشنهادات" هستند ، مانند "پيشنهادهاي توجه". ما همچنين مي توانيم آنها را سرزنش کنيم ، مانند حرکات آغازين يک اپرا ، که براي موفقيت به هارموني متکي است.


 


نحوه ارائه پيشنهادات براي توجه


در روابط شاد ، خواه بين شرکاي عاشقانه ، والدين و فرزندان ، دوستان و يا همکاران ، پيشنهادهايي صورت مي گيرد و به طرز مثبت ، حتي اگر کوچک ، به آنها پاسخ داده مي شود. تقريباً مهم نيست که قيمت پيشنهادي چيست؟ روند دستيابي و دريافت پاسخ باعث ايجاد رابطه مي شود. همچنين سطح اعتماد را افزايش مي دهد به طوري که ما بيشتر احتمال دارد که دوباره به آن شخص برسيم و محتواي پيشنهادات عميق تر شود.


 


اگر کسي مکالمه اي را با "من نگران شغل خودم" باشم و يک پاسخ همدلي دريافت کند ، به احتمال زياد مفصل را شرح مي دهد و ممکن است از شريک زندگي خود درخواست پشتيباني کند. اعتماد آنها به رسيدن به موفقيت با مراقبت از آنها پاداش مي گيرد. هر دو احساس تعامل را به هم نزديکتر مي کنند.


 


اگر از طرف ديگر ، اظهار نظر آنها ناديده گرفته شود يا با هر چيزي که احساس همدلي نکند ، مورد استقبال قرار گيرد ، بعيد به نظر مي رسد که خود را آسيب پذير جلوه دهند ، و روابط فرصتي براي تعميق مي يابد. در واقع ، آنها صدمه ديده اند ، بنابراين يک ديوار کوچک ساخته مي شود ، و احتمالاً آنها در آينده پيشنهادهايي مانند آن را ارائه نمي دهند.


 


رابطه ما با فرزند ما بر اساس نحوه پاسخ دادن به پيشنهادات آنها بنا شده است


همين روند در صدها تعامل روزانه با فرزندان ما انجام مي شود. اگر از معلم متوسطه خود در مورد رقص مدرسه آينده بپرسيد و پاسخي درگير دريافت کنيد ، ممکن است بيشتر بخواهيد و بپرسيد که آيا وي عصبي نيست که گفتگو را به يک سطح عميق تر انجام دهد. اگر از طرف ديگر ، پاسخ او بسيار شديد است ، ممکن است عقب بيفتيد.


 


و ، البته ، کودکان اغلب با گفتن چيزي منفي به ما آزمايش مي کنند تا ببينند آيا ما همدلي خواهيم کرد يا خير. اگر ما به پيشنهادات آنها با درک پاسخ دهيم ، حتي اگر آنها درباره منفي ابراز مي کنند ، به ما اطمينان مي دهند که ما مي توانيم احساسات معتبر آنها را کنترل کنيم ، و آنها بيشتر باز خواهند کرد.


 


اما اگر ناديده بگيريم ، احساسات آنها را انکار کنيم ، آنها را تصحيح کنيم يا قضاوت کنيم ، آنها خاموش خواهند شد. اگر اين تعامل اغلب تکرار شود ، بچه ها اين عادت را دارند که احساسات خود را در درون خود نگه دارند. آنها نه تنها به دست ما نمي رسند ، بلکه بيشتر آنها پيشنهادهاي ما را براي ارتباط با آنها رد مي کنند.


 


چگونه مي توان از پيشنهادات براي پرورش صميميت با فرزند خود استفاده کرد


1. به پيشنهادهاي فرزندتان توجه کنيد.


 


نکته ناراحت کننده در مورد پيشنهاد فرزند شما اين است که آنها هر زمان که بخواهند شروع مي کنند و شما مي توانيد به مشغول انجام کار ديگري اعتماد کنيد. براي پاسخ به سؤال كودك ، بايد خود را از صفحه نمايش خود دور كنيد ، اما چگونگي پاسخ دادن به سبك آنها در نزديك بودن ساختمان بسيار مهم است. اگر به آنها توجه کامل نمي کنيد ، واقعاً پاسخ نداده ايد يا بدتر ، از پيشنهاد آنها صرف نظر کرده ايد.


 


بعداً ، وقتي سعي مي کنيد فرزندتان راجع به آنچه در مدرسه امروز اتفاق افتاده است ، به شما بگويد ، اين پيشنهاد شما است و تا آن زمان ، آنها خاموش مي شوند ، زيرا شما به پيشنهاد اوليه آنها پاسخ نداديد. براي حمايت از خود در حضور بيشتر و در دسترس بودن ، اين کار را عملي کنيد که وقتي در کنار فرزندتان هستيد صفحه هاي خود را خاموش کنيد.


 


2. آموزش دهيد تا فارغ از اينکه نظر شما چيست ، با همدلي پاسخ دهيد.


 


اگر دختر شما بعد از مدرسه به ماشين سوار مي شود و با اظهار نظري منفي مانند "پدر ، شما مي دانيد که از آن موسيقي متنفرم ، نمي توانيم به موسيقي من گوش دهيم" سلام مي کند؟ "يا" مامان ، من يک روز وحشتناک داشتم و همه شماست. تقصير زيرا شما . "اين يک مجموعه بحث است. اما اين همچنين يک پيشنهاد است؛ او مي پرسد که آيا شما با او تعهد مي کنيد ، اگر به اوضاع براي او اهميت داريد ، اگر به مشکلات او گوش مي دهيد تا بتواند احساسات خود را پردازش کند ، و اگر به او کمک خواهيد کرد که اوضاع را بهتر کند.


 


شما فقط انسان هستيد ، به طور طبيعي ، احساس مي کنيد به او چرت مي زنيد. اما اگر بتوانيد نفس عميق بکشيد و با همدلي پاسخ دهيد ، مي فهميد که مي توانيد کل اوضاع را به هم بريزيد. بنابراين ممکن است بگوييد:


"واقعاً ، شما Rolling Stones را دوست نداريد؟ خوب ، من اين را خاموش مي کنم و مي توانيم صحبت کنيم در حالي که مي خواهيم موسيقي را پخش کنيم تا بتوانيم چيزي را که هر دو دوست داريم پيدا کنيم. "


 


يا:


 


"واي ، شما به نظر مي رسد مانند شما يک روز واقعا وحشتناک! در مورد آن به من بگوييد. "


 


بعداً ، البته ، مي توانيد از او بپرسيد که آيا او واقعاً فکر مي کند که روز وحشتناک او همه تقصير شما بوده است. تقريباً مطمئناً عذرخواهي مي کند ، و مي توانيد به او بگوييد که مي فهميد ، اشکالي ندارد. در ضمن ، به جاي دعوا ، روابط خود را عميق تر مي کنيد.


 


3. اگر وقتي به نتيجه رسيديد ، پاسخي را که مي خواهيد دريافت نکنيد ، به عقب برگرديد و نحوه شروع کار را تماشا کنيد.


 


آيا از پاسخ مثبت دعوت مي کنيد؟ آيا از آنها مي خواهيد که درمورد احساسات يا آنچه را که مي گذرانند ، بيشتر به شما بگويند؟ اگر آنچه مي خواهيد اتصال باشد ، با اصلاح شروع نکنيد. هميشه قبل از تصحيح وصل شويد. توصيه هاي موسسه گوتمن را براي زوج ها به خاطر بسپاريد: فهميدن بايد قبل از مشاوره باشد. تلاش براي درک احساسات فرزندتان در حال تلاش براي اتصال است و مشاوره و حل مسئله مي تواند بعداً به نتيجه برسد.


 


4- اگر چاقي مي کنيد و با چيزي مضطرب روبرو مي شويد - نفرت ، طعن يا خيره شدن خيره - سعي کنيد با عصبانيت پاسخ ندهيد. درعوض ، آسيب پذيري و آسيب ديدگي خود را نشان دهيد.


 


به آنها بگوييد که چگونه صدمه مي بينيد ، و قبل از تسليم شدن در برابر وسوسه بيرون راندن از خود دور شويد. فرزند شما (يا شريک زندگي شما) به احتمال زياد احساس ناراحتي در شما ايجاد کرده است ، به خصوص اينکه با حمله به عقب درام را تشديد نکرده ايد.


 


بعداً ، وقتي احساس صدمه و عصباني نمي کنيد ، مي توانيد به آنها بگوييد که چگونه اين احساس را براي شما ايجاد کرده اند. سعي کنيد فقط در مورد احساسات خود صحبت کنيد ، نه درمورد اشتباه بودن آنها ، و آنها را دعوت کنيد تا هرگونه نيتي که پاسخ دردناک آنها را به شما منتقل مي کند را به اشتراک بگذارند. مثل اين:


 


"عزيزم ، وقتي گفتي من هميشه طرف برادرت را مي گيرم ، صدمه ديدم زيرا سعي مي کنم سخت باشم که عادلانه باشم و صداي تو خيلي عصباني شد. اما به نظر مي رسد واقعاً فکر مي کنيد من ناعادلانه هستم. اين بايد به شما آسيب برساند. درباره من چرا اينطور احساس مي کنيد بيشتر به من بگوييد. "


 


5- در برنامه خود زمان لازم براي تعامل صميمي قرار دهيد.


 


اغلب ، ما روزها يا حتي چند هفته مي گذرانيم و فقط بچه هايمان را از طريق برنامه هاي خود حرکت مي کنيم ، بدون اينکه زمان زيادي براي اتصال برقرار کنيم. و بيشتر والدين نمي توانند تصور کنند کجا مي توانند زمان بيشتري براي اتصال پيدا کنند.


 


سعي کنيد فرصتهايي را براي صميميت که از قبل در برنامه شما قرار دارد ، جستجو کنيد ، جايي که مي توانيد سرعت خود را کاهش دهيد و فرصتي براي نزديکي ايجاد کنيد. شايد به اين صورت باشد که صبح به دخترتان کمک کنيد که موهاي خود را داشته باشد ، و حتماً او را در آغوش ببوسيد و ببوسيد ، يا وقتي بعد از ظهر با پسرش در ماشين هستيد ، به موسيقي گوشيتان را که هر دو دوست داريد گوش دهيد يا هنگام خواب شما به مدت ده دقيقه با فرزندتان دروغ مي گوييد.


 


صميميت رقص است. هر تعامل که داشته باشيم عميق تر يا محو مي شود. خبر خوب؟ هر تعامل که داشته باشيد فرصتي براي تغيير مسير در مسير مثبت و تعميق ارتباط شما با عزيزانتان است. فقط توجه به مدت يک هفته به نحوه پاسخگويي شما وقتي فرزندانتان به شما پاسخ مي دهند مي توانيد کل خانواده را در يک جهت مثبت و هماهنگ و پر از اشکالات معنادار و پاسخ هاي دلسوز تغيير دهيد.


 


منبع :  sanykala


 


مهارت هاي رهبري ، در بسياري از زمينه ها - محيط کار ، مدارس و کلاس هاي درس ، سياست ، سازمان هاي داوطلبانه و حتي در درون خانواده ها - کاملاً قابل تشخيص است. افرادي که ابتکار عمل مي کنند ، ديدگاهي دارند و مي توانند براي دستيابي به چشم انداز خود استراتژي ، برنامه ريزي و انجام دهند ، رهبران خوبي محسوب مي شوند. آنها اين مهارتها را هنگام کار در يک تيم به نمايش مي گذارند و اميدوارم اعضاي تيمشان از اين مهارتها قدرداني کنند.


 


اما در مورد انواع ديگر مهارتهايي که يک رهبر خوب را تشکيل مي دهند ، چطور؟ نه فقط مهارت هاي حرفه اي - ممکن است شما در زمينه خود بسيار مهارت و مهارت داشته باشيد بلکه مهارت هايي که به توانايي شما در کار خوب با ديگران و هدايت تيم شما به موفقيت کمک مي کند؟


 


اين جايي است که هوش هيجاني وارد مي شود ، همانطور که در قسمت اول اين سريال تعريف کرديم ، "توانايي درک دقيق احساسات خود و ديگران" است. براي درک سيگنالهايي که عواطف در مورد روابط مي فرستند. و براي مديريت احساسات خود و ديگران. "


 


به مدير بزرگي که در گذشته داشتيد فکر کنيد. احتمالاً با سؤالات ، نگراني ها و نيازهاي خود به راحتي به سراغ آن شخص رفتيد و احتمالاً آنها پذيراي شما بوده اند و براي پرداختن به آنها کار کرده و مطمئن باشيد که احساس حمايت مي کنيد. و اگر (يا چه موقع) هر دو اختلاف نظر داشتيد ، احتمالاً آنها تبادل احترام و مثمر ثابتي داشتند.


 


اين نوع پويايي بين کارمندان و مدير شبيه به چيزي است که ما زوج ها را ترغيب مي کنيم تا در روابط خودشان ايجاد کنند - داشتن يک ديدگاه مثبت ، تصديق مواضع يکديگر با وجود اختلاف نظر ، و احترام عمدي حتي در مواقع دشوار. اين يک پويا است که کار مي کند اين کمک مي کند تا همه افراد درگير احساس حمايت و ارزشمندي کنند.


 


و بياييد صادق باشيم: کار تيمي ، به ويژه هنگام تلاش براي دستيابي به اهداف دشوار ، طولاني مدت و حتي بلند قد ، مي تواند منجر به احساسات شديد شود ، مانند (اگر امور به خوبي پيش نرود) سرخوردگي ، عصبانيت ، نگراني يا نااميدي يا (اگر اوضاع به خوبي پيش برود) هيجان ، پيش بيني ، اشتياق و جشن مشترک. به عنوان مثال ، به نمايشگرهاي هيجان انگيز بازيکنان در تيم هاي ورزشي منسجم نگاه کنيد. آنها وقتي همه چيز خوب پيش مي رود ، يکديگر را جشن مي گيرند. آنها وقتي همه چيز را نمي کنند ، يکديگر را بلند مي کنند. احساسات ، حتي در اين زمينه ، در موفقيت با ديگران نقش بسزايي دارند.


 


با اين وجود تمام اين احساسات ، حتي آنهايي که خوب هستند ، در شرايط سخت کار ممکن است منجر به استرس شديد شوند. و درک و مديريت احساسات شما و ديگران در آن تيم ، دقيقاً مانند يک رابطه ، ويژگي مهم همه رهبران خوب است.


 


هوش هيجاني براي رهبري خوب ضروري است


دانيل گلمن ، يک مسئول در مورد هوش هيجاني در محيط کار ، خاطرنشان مي کند: "مهم نيست آنچه رهبران تصميم مي گيرند انجام دهند - خواه اين يک استراتژي را ايجاد مي کند يا تيم ها را براي اقدام به بسيج مي کند" ، موفقيت آنها به نحوه انجام آنها بستگي دارد. حتي اگر آنها همه چيز را به درستي بدست آورند ، اگر رهبران در اين وظيفه اصلي هدايت احساسات در جهت صحيح ناکام باشند ، کاري که انجام مي دهند همانطور که مي تواند يا بايد کار نمي کند. "


 


بسياري از ما قبلاً احتمالاً در اين شرايط بوده ايم. به اين فکر کنيد که شايد ، شغلي که در دبيرستان داريد با يک مدير که نگرش منفي داشته است داشته باشيد. آنها ممکن است مهارت هاي بسيار خوبي در نقش خود داشته باشند ، اما نحوه انجام اين کار و ارتباط با کارمندانشان يک مشکل بود. به اين فکر کنيد که چگونه ممکن است شما و همکارانتان در مورد آن مدير حساس باشيد - کم ارزش ، بي احترامي ، و به هدف اهداف تيم هدايت نمي شويد.


 


در آن نوع کار ، ساده تر است که سر خود را پايين نگه داريد ، حداقل کاري را انجام دهيد ، و آن را در پايان هفته دريافت کنيد. و وقتي کارمندان چنين احساسي داشته باشند ، وماً در نقش خود خوشحال نخواهند شد ، به احتمال زياد بهره وري کاهش مي يابد و کار متوقف مي شود. انجام آن کارهايي که بايد انجام شود براي آن تيم چالش برانگيزتر خواهد بود.


 


همان ، طبق تحقيقات خود ما ، در مورد روابط عاشقانه نيز صدق مي کند. چشم انداز منفي مي تواند منجر به پيامدهاي ضعيفي مانند نيتي ، قطع رابطه و حتي جدايي يا طلاق شود. هنگامي که احساسات منفي به جلو مي رود ، تغيير مسير بازگشت به يک ديدگاه مثبت دشوار است.


 


از طرف تلنگر ، قدرداني ، احترام و اشتياق ، همراه با حمايت عاطفي و اعتبار سنجي ، مي تواند مسري باشد. مثبت بودن باعث مثبت شدن مي شود. از آنجا که احساسات به شدت با عملکرد و بهره وري در ارتباط است ، تيم هايي که اعضاي آنها از طريق چالش ها و موفقيت هايشان از نظر عاطفي احساس حمايت و قدرداني مي کنند ، احتمالاً شادتر و پربارتر خواهند بود. آنها مي خواهند موفقيت هاي خود را جشن بگيرند ، بنابراين با هم سخت تر و موثرتر کار مي کنند تا موفق باشند.


 


اين پويا در مورد بسياري از تنظيمات شغلي اعمال مي شود - هر کجا يک رهبر باشد. اين مي تواند يک سرآشپز سوس در يک آشپزخانه رستوران ، يک سرپرستار در يک اورژانس ، يک سرپرست در يک کارخانه ، يک مدير اجرايي در يک اتاق يا يک معلم دبيرستان در يک کلاس باشد. درک و مديريت احساسي مؤثر به اعضاي تيم کمک خواهد کرد که به صورت منسجم و کارآمدتر عمل کنند و احساس بيشتري داشته باشند


جالب تر اين که وقتي شما يک رهبر واقعاً عالي هستيد ، مي توانند سود شرکت را دو برابر کنند. اين درست است - سود را دو برابر کنيد! اکثر ما فکر مي کنيم که هوش هيجاني ممکن است ارتباط چنداني با خط مشي اصلي شرکت نداشته باشد ، اما وقتي شما يک رهبر بزرگي داريد که از هوش هيجاني مؤثر برخوردار است و از آن استفاده مي کند ، سازمان شما به عنوان يک کل - اعم از رضايت کارمندان و تعامل کارمندان گرفته تا درآمد و سود — بسيار سود خواهد برد.


 


اين دومين قسمت از يک سريال چهار قسمتي درباره هوش هيجاني است. قسمت اول اينجاست و قسمتهاي سه و چهار آينده مي آيند.


 


مصورات دختر من ، مادلين سيگل


 


علم روشهايي را که پرورش ظرفيت آگاهي دادن را تقويت مي کند ، سلامت و روابط ما را با يکديگر تقويت مي کند. من مي خواهم از شما دعوت کنم که درباره تعدادي از مفاهيم بنيادي و يافته هاي تجربي از تحقيقات تأمل کنيد ، نشان مي دهد که چگونه روش هاي توسعه سه جنبه از زندگي ذهني ما - توجه ، قصد و آگاهي - در واقع مؤلفه هاي سلامت جسمي ما را تغيير مي دهد. اين يافته ها را در کتاب جديدم با عنوان "آگاه: علم و عملکرد حضور" خلاصه مي کنم.


 


مطالعات انجام شده توسط تعدادي از محققان طي دو دهه گذشته نشان داده اند كه سه "ستون آموزش ذهن" براي مشاركت در تمرينات ذهني وجود دارد كه بعضاً به آن بازتاب بازتابي ، مديتيشن يا شيوه هاي آگاهي دهي (MAP) گفته مي شود كه شامل يادگيري براي تمرکز توجه است. ، آگاهي باز و قصد مهرباني ايجاد کنيد.


 


 


 


در زمينه عصبي شناسي بين فردي ، ذهن را به عنوان يک ويژگي ظهور انرژي و جريان اطلاعات مي بينيم. به عنوان مثال ، هنگامي که فرايند ذهني توجه را آموزش مي دهيم ، ياد مي گيريم که چگونه مي توان جريان انرژي و اطلاعات را هدايت کرد. تقريباً مانند نور متمرکز بر جنبه خاصي از تجربه ما ، اين توانايي آنچه را که در نظر گرفته مي شود را روشن مي کند و آن را تثبيت مي کند تا ما با تمرکز ، عمق و جزئيات بيشتر حس کنيم.


 


 با گذشت زمان ، اين پيشرفت با آشفتگي و استحکام بيماران من پايدار خواهد بود ، به خصوص اگر آنها چرخ را بطور منظم تمرين مي کردند. به نظر مي رسيد آنها در حال ادغام آگاهي و پرورش حس هماهنگي در زندگي دروني و بين فردي خود هستند. هنگامي که دانش آموزان من ، روان درماني از بسياري از آموزشگاه هاي مختلف درماني ، اين عمل را هم براي خود و هم براي مراجعانشان مفيد مي دانند ، احساس انگيزه مي کردم که بعد از آن چرخ را در کارگاه هاي سراسر دنيا امتحان کنم و منجر به مطالعه ده هزار نفر شود.


 


در حالي که هر فرد منحصر به فرد است ، يافته هاي مشترکي در بين فرهنگ ها و سوابق حرفه اي افراد شرکت کننده وجود داشت که باعث مي شود يک پنجره جهاني به طبيعت ذهن ببخشد. من اين نتايج را با خودم گرفتم که مي خواهم سرگردان و شگفت زده شوم که چگونه پيشنهادي از ده ها سال قبل مبني بر اينکه ذهن ممکن است يک ويژگي خاص در جريان انرژي باشد ، نيست. آيا علم انرژي مي تواند چيزي را ارائه دهد که ممکن است مربوط به گزارش هاي مطالعه چرخ باشد؟


 


به من فرصتي داده شد تا مدت زمان کمي را با متخصصان انرژي ، کساني که در حوزه فيزيک مي گذرند ، سپري کنم و از آن مباحثات توانستم برداشتهاي اساسي درباره انرژي را کشف کنم. به گفته آنها ، انرژي "حرکتي از امکان تا واقعيت" است. اين ديدگاه ذهن آگاهي از انرژي را مي توان با دقت ترسيم کرد به گونه اي که بصري اين مفهوم رياضي از يک جنبش را درمورد آنچه که برخي از آنها "احتمال" مي نامند ، ترسيم کند. منحني توزيع "


 


در محور y ، اين به طور عمودي دهانه اي را نشان مي دهد که بين احتمال تقريباً صفر در انتهاي آن ، تا صد درصد در بالاي آن امتداد دارد. در کارگاه ها و در کتاب جديد من ، من به آرامي اين نمودار را مي سازم به طوري که اگر اين اولين باري باشد که کسي اين چشم انداز را در نظر مي گيرد ، به تدريج بسته بندي نمي شود و توضيح داده مي شود ، و من به راحتي شرح خلاصه را در اينجا ارائه خواهم داد:


 


 


 


اين يک نمودار "3-P" ناميده مي شود زيرا حاوي قله فعال سازي مانند يک فکر يا حافظه ، يک فلات با احتمال بالا مانند حالت ذهن يا قصد و يک هواپيماي ممکن است که ممکن است با آن ارتباط داشته باشد. آگاهي خالص بدين ترتيب نمودار 3-P مکانيسم بالقوه ذهن با تمرين مراقبتي Wheel of Awareness و استعاره بصري به اين روش مطابقت دارد:


 


 


 


اين نقشه برداري از ذهن بر روي مفاهيم انرژي ناشي از "دريا از پتانسيل" يا "خلاء کوانتومي" که مربوط به اين صفحه از امکان است با فيزيک کوانتومي سازگار است ، اگرچه توسط آن بيان نشده است. فيزيکدانان کوانتومي که من اين موضوع را ارائه داده ام ، از جمله آرتور زاجونک که رئيس جمهور پيشين موسسه ذهن و زندگي بود که رويه هاي مراقبه و مغز را مورد مطالعه قرار مي دهد ، بسيار مشتاق هستند که اين پيشنهاد چه چيزي را مي تواند در روشن کردن آن ماهيت واقعيت ذهني به ما کمک کند.


 


برخي از پيامدهاي جالب اين پيشنهاد شامل امکاناتي است که مکانيسم آگاهي ، اين سطح امکان ، هم منبع شناخت آگاهي است (چگونه و چرا ، ما نمي دانيم) و هم منبع ديگر. گزينه هايي در زندگي ما ايجاد مي شود. وقتي به هواپيما مي شويم ، وقتي آگاهي مي يابيم ، در مکث هستيم که فضايي بين تکانه و عمل ايجاد مي کند ، و همچنين در "فضاي ذهني" هستيم که در آن مي توانيم انتخاب هاي ديگري را در نحوه پاسخگويي در لحظه پيدا کنيم. اين قدرت آگاهي براي تجزيه و تحليل در انتخاب و تغيير است.


 


اين شيرجه هاي عميق به ماهيت احتمال انرژي ممکن است به ما کمک کند تا تعدادي از گزارشات ذهني اول شخص را از آگاهي خالص - که در بخش تفريحي اين مرکز تجربه مي شوند - درک کنيم که داراي خصوصيات بيان شده اي از هستي هستند: هر دو خالي و پر؛ به عنوان گسترده اي از آسمان؛ صلح آميز بي نهايت؛ عشق؛ خداوند؛ ابدي؛ بي انتها؛ شادي؛ و ترس غالباً جمله اوليه ارائه شده وجود دارد كه هيچ كدام كلمات واقعاً نمي توانند توصيف كنند كه "هاب" چطور است. "اين پاسخ هاي مكرر اين سؤال را مطرح مي كنند كه آيا مفهوم فيزيك از هواپيما به عنوان" فضاي رياضي بي فرم "است كه در آن تمام فرم هاي بالقوه" استوار است "ممکن است با چنين توصيفهاي ذهني ارتباط داشته باشد.


 


 


 


 


 


ممکن است تصور کنيد که اين توانايي براي جلب توجه ، ستون اول ما ، مي تواند محلي براي شروع تقويت ذهن باشد. به عنوان يک فرآيند تنظيم ، ذهن مي تواند دو عملکرد داشته باشد - نظارت و اصلاح - هر دو مي توانند تقويت شوند.


 


آموزش ذهن اساساً به ما مي آموزد چگونه تثبيت نظارت را انجام دهيم و سپس ياد بگيريم که جريان انرژي و اطلاعات را به سمت چيزي تغيير دهيم که مي توانيم آنرا ادغام کنيم. ادغام عبارت است از پيوند دادن عنصر تمايز يافته يک سيستم ، مانند دو طرف مغز ، يا دو نفر در يک رابطه. يک طويل طولاني از استدلال علمي نشان مي دهد که ادغام ، پايه و اساس بهزيستي و سلامت است. هنگامي که ما به اختلافات احترام مي گذاريم و پيوندهاي دلبسته و دلسوزانه را ارتقا مي دهيم ، ما در حال ادغام هستيم.


 


روشهاي مديتيشن که سه پايه يادگيري براي تمرکز توجه ، آگاهي آزاد و پرورش نيک مهرباني را به ما مي آموزد که چگونه مي توان نظارت و اصلاح را تقويت کرد و از اين طريق اساسي زندگي ما را تقويت کرد. در مغز ، مطالعات نشان مي دهد که ادغام عصبي افزايش يافته است. در روابط ما ، شفقت و همدلي پرورش مي يابد. به نظر مي رسد اين شيوه هاي آموزش ذهن باعث ادغام در داخل و خارج مي شود.


 


يک مثال ساده از يک عمل که هر سه ستون را درگير خود مي کند ، يک تمرين مراقبه اي است که سالها پيش با عنوان چرخ آگاهي طراحي کردم که با دو مفهوم ساده در ذهن ايجاد شد: 1) ادغام پايه و اساس بهزيستي است. و 2) آگاهي براي تغيير لازم است.


 


بنابراين طبيعي است که اين سؤال پيش مي آيد ، "آيا مي توانيم آگاهي را يکپارچه کنيم؟" من بيمارانم را به يک ميز در مطب خود مي رسانم که داراي يک منطقه شيشه اي مرکزي است که توسط يک لبه بيروني چوبي احاطه شده است ، و ما تصور مي کنيم که قطب اصلي اين "چرخ" همانطور که در آن ما مي توانيم دانش آگاهي قرار دادن؛ ما به آگاهي هاي مربوطه آگاهي مي دهيم - آنچه را که ما از آن آگاه هستيم.


 


براي ادغام آگاهي ، ما به صورت منظم مي خواهيم يک مفرد را که از توجه به مرکز توجه به لبه هاي شناخته شده ها استفاده مي شود ، جلب کنيم. با اين روند ساده ، اضطراب و افسردگي خفيف تا متوسط ??کاهش مي يابد و برخي از موارد مربوط به آسيب هاي حل نشده سريعتر حل مي شود.


 


زمان مهيج براي پيوند دادن اين ديدگاه جديد بر تمرکز باستاني آنچه ذهن ما است ، و به ويژه ، چه آگاهي ممکن است باشد. از نظر روابط سالم و زندگي ذهني سالم ، استعاره توپي چرخ با مکانيسم بالقوه مربوط به آن از هواپيما ممکن است ، ممکن است ماهيت آنچه را که مي توانيم به سادگي بناميم ، "حضور" روشن کند. تحقيقات نشان مي دهد که وقتي ما صفت حضور در زندگي را داريم ، در زندگي خود بهزيستي داريم.


 


چطور؟ حضور در روابط به معناي گشودن در ارتباط بودن با ماهيت متمايز ديگران ، ايجاد ارتباط دلسوزانه و احترام آميز در ضمن پيوند زدن و در عين حال حفظ احساس متمايز از يک دروني است. از اين طريق مهم ، ادغام بيشتر شبيه يک سالاد ميوه است تا يک اسموتي — ما ماهيت و پيوند متفاوت خود را حفظ مي کنيم ، اما يکدست نمي شويم.


 


حضور همچنين به زندگي دروني ما نيز اشاره دارد ، زيرا هر آنچه پيش مي آيد باز و پذيرنده هستيم. از نظر چرخ ، ما مي توانيم در توپي استراحت کنيم و اساساً بگوييم ، "آن را به هر آنچه ممکن است از لبه ناشي شود" بکش ". تحقيقات نشان مي دهد که وقتي با چنين حضوري زندگي مي کنيم ، ما:


 


سطح تلومراز خود را بهينه کنيد تا بدين ترتيب کروموزومهاي خود را ترميم و نگهداري کنيم


عوامل خطر قلبي عروقي ما را بهبود ببخشيد


التهاب را با تغيير تنظيمات اپي ژنتيکي پاسخ التهابي کاهش دهيد


پاسخ استرس را کاهش دهيد


عملکرد سيستم ايمني بدن ما را تقويت کنيد


ادغام بيشتري را در مغز پرورش دهيد و تنظيم عملکردي بيشتري از فرآيندهاي مانند احساسات ، توجه و رفتار را داشته باشيد


براي آموزش ذهن با توجه متمرکز ، آگاهي باز و قصد مهربان بد نيست! هنگامي که ياد مي گيريم به مرکز چرخ هاي آگاهي دسترسي پيدا کنيم ، در حال ادغام در آگاهي هستيم که مي تواند بهزيستي عميق و پايدار را در زندگي تجسم يافته و ارتباطي ما به ارمغان آورد. آن را امتحان کنيد ، و به من اطلاع دهيد که چگونه به شما مي رود!


 


منبع :  sanykala


آيا وقتي کارهاي خانه خود را انجام مي دهيد ، روي شانه فرزندتان بايستيد؟ آيا خودتان پيدا مي کنيد که هر حرکت خود را به بچه هايتان هدايت مي کند؟ "اين کار را برداريد ، آن را تميز کنيد ، مستقيم بنشينيد ، تکاليف خود را تمام کنيد ، درس بخوانيد ، بگويد." ، و آيا آنها به کالج برتر سطح شما خواهند رسيد (بله ، شما!) که هميشه در روياي آن بوديد؟


 


من از اين متنفرم که متنفرم ، متنفرم ، اما ممکن است شما يک والدين هليکوپتر باشيد - اصطلاحي که معمولاً مورد استفاده قرار مي گيرد ، اما همچنين در تحقيقات در مورد رفتارهاي خاص والدين و تأثيرات آنها روي کودکان ، پايه اي دارد.


 


اکثر والدين بهترين چيزها را براي فرزندان خود مي خواهند ، بنابراين آنها به اندازه کافي به ارائه دهندگان و محافظان فوق العاده مي روند. عشق و مراقبت عميقي که والدين نسبت به فرزندان خود دارند حتي مي توانند والدين را به سمت خود سوق دهند ، خوب ، کمي فراتر از حد. و والدين هليکوپتر بسيار محافظت مي شوند و در زندگي فرزندانشان نقش دارند.


 


اين اصطلاح تصويري از والديني را نشان مي دهد که کودکانشان هميشه در معرض هشدار قرار دارد و براي نجات آنها در اولين نشانه دردسر يا نااميدي تلاش مي کند. اين اصطلاح براي اولين بار در سال 1990 توسط فاستر سلين و جيم فاي در کتاب خود با عنوان والدين با عشق و منطق ابداع شد و با کارکنان پذيرش دانشکده ارتباط برقرار کرد که متوجه شدند چگونه والدين دانشجويان آينده نگر خود را در روند پذيرش قرار مي دهند.


 


والدين هليکوپتر را مي توان با سه نوع رفتار تعريف کرد که والدين از آنها مثال زدند:


 


اول ، رفتارهاي جستجوي اطلاعات شامل دانستن برنامه روزانه فرزندانتان و مکانهايشان در همه زمانها ، کمک به آنها در تصميم گيري و اطلاع رساني در مورد نمرات و ساير دستاوردها است.


دوم ، مداخله مستقيم به معناي پرش درگيري با هم اتاقي هاي بچه ها ، دوستان ، شرکاي عاشقانه و حتي کارفرمايان است.


سوم ، محدود کردن استقلال زماني است که دانش آموزان فکر مي کنند والدينشان از انجام اشتباهات خود جلوگيري مي کنند ، زندگي خود را براي آنها کنترل مي کنند و در حمايت از تصميمات خود ناکام هستند.


همه ما مي خواهيم تا حد امکان فرزندان خود را دوست داشته باشيم و آنها را از خطرات موجود در جامعه خود محافظت کنيم. ما در يک دنياي رقابتي فزاينده زندگي مي کنيم و مي خواهيم به بچه هايمان هر مزيت ممکن را بدهيم. اما اگر بيش از حد والدين شويم و آنها را خدشه دار کنيم ، مي تواند زمان زيادي را به آتش بکشد. مجموعه اي از تحقيقات در سال هاي اخير نشان از ارتباط والدين هليکوپتر با مسائل مربوط به سلامت روان مانند اضطراب و افسردگي با بزرگتر شدن کودکان و تلاش براي ساختن آن به تنهايي دارد.


 


تأثيرات منفي والدين هليکوپتر


در سال 2010 ، مطالعه اي توسط محقق نيل مونتگومري ، روانشناس در کالج ايالتي کين در نيوهمپشاير ، نشان داد که والدين بي پروا ممکن است با طولاني شدن دوران کودکي و بزرگسالي ، تأثير ماندگاري بر شخصيت فرزندشان داشته باشند. حدود 300 دانشجوي سال اول کالج درباره ميزان توافق آنها با اظهارات مربوط به درگيري والدينشان در زندگيشان مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج نشان داد که 10 درصد از شرکت کنندگان والدين بالگرد داشتند. اين تحقيقات همچنين نشان داد دانش آموزاني که والدين هليکوپتر دارند تمايل کمتري نسبت به ايده ها و اقدامات جديد نشان نمي دهند و آسيب پذيرتر ، مضطرب ، وابسته و خودآگاه هستند.


 


يک مطالعه سال 2016 از دانشگاه ملي سنگاپور که در ژورنال شخصيتي منتشر شد ، نشان داد که کودکاني که والدين سرزده دارند و انتظار بالايي از عملکرد تحصيلي دارند ، يا وقتي که اشتباه کردند بيش از حد واکنش نشان داده اند ، تمايل دارند بيشتر خود انتقادي ، مضطرب و افسرده باشند. . محققان اين امر را "کمال گرايي ناسازگار" يا تمايل در فرزندان والدين هليکوپتر مي ترسند از اشتباه نترسند و خود را مقصر بدانند كه كمال نيست. اين امر به اين دليل اتفاق مي افتد كه والدين اساساً چه با كلمات و چه با عمل به فرزندان خود نشان مي دهند كه كاري كه انجام مي دهند هرگز به اندازه كافي خوب نيست.


 


يک مطالعه ديگر در سال 2016 ، پرسشنامه هاي مربوط به فرزندپروري را توسط 377 دانشجو از يک دانشگاه ميدو غربي تکميل کرد. دانش آموزان به اظهاراتي درباره نوع والديني که دارند ، چند بار با والدين خود ارتباط برقرار مي کنند و والدين آنها چقدر به زندگي آنها نفوذ مي کنند پاسخ دادند. دانشجويان همچنين تعدادي تست را براي تشخيص مهارت تصميم گيري ، عملکرد تحصيلي و علائم اضطراب و افسردگي به پايان رساندند. نتايج نشان داد که نمرات والدين هليکوپتر بالاتر با علائم قوي تر اضطراب و افسردگي همراه است.


 


طبق آن مطالعه ، والدين هليکوپتر "همچنين با عملکرد ضعيف در عملکرد عاطفي ، تصميم گيري و عملکرد دانشگاهي همراه بود. رفتارهاي جستجوي اطلاعات والدين ، ??که در غياب ساير رفتارهاي [والدين هليکوپتر] انجام مي شود ، با تصميم گيري بهتر و عملکرد تحصيلي همراه است. "


 


علاوه بر اين ، ژورنال Cognitive Therapy and Research در سال 2017 تحقيقاتي را منتشر کرد مبني بر اينکه والدين هلي کوپتر مي تواند باعث اضطراب در کودکاني شود که قبلاً با برخي از مسائل اجتماعي دست و پنجه نرم مي کنند. از گروهي از فرزندان و والدين آنها خواسته شد كه الف را تكميل كنند


کاري که مي توانيم انجام دهيم تا عادت هليکوپتر را بشکند


همه والدين مي دانند که فرزندآوري آسان نيست. داشتن فرزندان و بزرگ کردن آنها چالش ها و شگفتي هاي بي شماري را نشان مي دهد ، اما همچنين شادي و ارتباطي بي حد و حصر دارد. اکنون که مي دانيم فرزندپروري بيشتر منجر به مشکلات بيشتر براي فرزندانمان مي شود ، مي توانيم در روش والدين خود تنظيمات زير را انجام دهيم:


 


با گوش دادن به آنها ، از رشد و استقلال فرزندان خود پشتيباني کنيد ، و هميشه به خواسته هاي شما روي آنها فشار نياوريد.


از انجام هر کاري براي فرزندان خود خودداري کنيد (اين شامل کارهاي خانه نيز مي شود!). قدم برداريد تا به تدريج به آنها بياموزيد که چگونه کارهاي خود را به تنهايي انجام دهند.


سعي نکنيد به فرزندانتان کمک کنيد تا از عواقب اعمال خود فرار کنند ، مگر اينکه فکر کنيد اين عواقب ناعادلانه يا تغيير دهنده زندگي هستند.


کودک خود را بزرگ نکنيد تا انتظار داشته باشد که با او متفاوت رفتار شود.


فرزندان خود را ترغيب کنيد تا مشکلات خود را با درخواست از آنها بخواهيد که راه حلهاي خلاقانه اي را پيدا کنند.


به فرزندان خود بياموزيد که با احترام خود صحبت کنند.


نقاط ضعف و قوت فرزندان خود را درک کرده و بپذيريد و به آنها کمک کنيد تا از نقاط قوت خود براي دستيابي به اهداف خود استفاده کنند.


البته والدين بايد بهترين تلاش خود را براي فرزندان خود انجام دهند. انگيزه هايي براي درگير کردن خودمان در زندگي فرزندانمان اغلب از احساس وظيفه و عشق بي قيد و شرط ناشي مي شود. ما مي توانيم با مقاومت در برابر والدين هلي کوپتر ، که مي تواند به نتايج ضعيف در بزرگسالي منجر شود ، از آن خواسته ها نهايت استفاده را در اختيار فرزندانمان قرار دهيم.


 


درعوض ، سعي کنيد به فرزندانتان اجازه دهيد خود را کشف کنند - نقاط ضعف ، نقاط قوت ، اهداف و روياهاي آنها. شما مي توانيد به آنها کمک کنيد تا موفق شوند ، اما بايد اجازه دهيد آنها شکست بخورند. به آنها بياموزيد که چگونه دوباره امتحان کنند. يادگيري عدم موفقيت ، احساس آن و چگونگي گزاف گويي بخش مهمي از استقلال در جهان ما است.


 


The Marriage Minute يک خبرنامه الکترونيکي از مؤسسه گوتمن است که در 60 ثانيه يا کمتر از ازدواج شما را بهبود مي بخشد. بيش از 40 سال تحقيق با هزاران زوج يک واقعيت ساده را ثابت کرده است: چيزهاي کوچک اغلب با گذشت زمان مي توانند تغييرات بزرگي ايجاد کنند. يک دقيقه؟ در زير ثبت نام کنيد.


 


منبع :  sanykala


 


در پيام اخير ، کشيش کريس هاجز اظهار داشت: "خدا مشکل صحبت کردن ندارد ، ما يک مشکل گوش دادن داريم." درباره آن فکر کنيد. وقتي او قبلاً صحبت کرده است ، چند بار صبر مي کنيم از خدا بشنويم؟ آيا واقعاً به آنچه خدا مي گويد گوش مي دهيم يا منتظر هستيم آنچه را که مي خواهيم بشنويم بشنويم؟


 


وقتي براي دوستي که سرطان دارد دعا مي کنم ، پاسخي که مي خواهم بشنوم اين است که معجزه رخ داده است و سرطان از بين رفته است! من ديده ام که نماز بارها جواب داده است. با اين وجود ، مواقعي نيز وجود داشته است که خدا ساکت به نظر مي رسد. هيچ معجزه اي نبود و دوستم درگذشت. در آن مواقع ، سؤال ها مي توانند ذهن مرا به خود جوش دهند: چرا خدا را يکي و نه ديگري را شفا داد؟ آيا آن شخص واقعاً بد عمل کرده است و به همين دليل بهبود نيافتند؟ آيا من به اندازه کافي بلند يا بلند دعا نکردم؟ آيا شما آنجا خدا هستيد؟ آيا شما صحبت مي کنيد ، خدا؟ سوالات مي توانند ادامه پيدا کنند.


 


وقتي به نظر مي رسد که نماز بالا مي رود و هيچ پاسخي به نظر نمي رسد ، من بايد به آنچه به خدا اعتقاد دارم برمي گردم:


 


من معتقدم او مرا دوست دارد و هيچ کاري نمي توانم انجام دهم تا او را کم و بيش مرا دوست داشته باشد. در مورد دوستي که برايش دعا کردم هم همينطور است.


 


من اعتقاد دارم که خدا زندگي ما را از منظري کاملاً متفاوت از ما مي بيند. ديد او ابدي است ، در حالي که ما موقتي است.


 


من اعتقاد دارم که خدا مي تواند شفا يابد و من معتقدم که خدا شفا مي يابد و حتي اگر او نکند ، من هنوز هم ايمان دارم و او هنوز خدا است.


 


خدا به هر دعايي پاسخ مي دهد. فقط به اين دليل که او به روشي متفاوت پاسخ مي دهد به اين معني نيست که او پاسخ نداده است.


 


من بايد بدون توجه به جواب ، به او گوش دهم.


 


مهمترين پاسخ اين است که هرچه اتفاق مي افتد ، جواب هرچه باشد ، او هميشه و براي هميشه در آنجاست. او در بزرگترين شادي و عميق ترين درد ما آنجاست. من هرگز نمي خواهم که او را از دست بدهم ، بنابراين بدون توجه به پاسخ وي با ايمان گوش مي دهم.


 


من دوست دارم که شما را به عنوان يک ازدواج متغير با ازدواج عالي در نظر بگيريد. اطلاعات قدرت و پشت پرده زيادي وجود دارد. اين آسان است ، و به ما کمک مي کند تا ديگران را به عقد ازدواج خدا براي آنها کمک کنيم! اينجا را کليک کنيد تا امروز به ما بپيونديد


 


مشاوره ازدواج ، مشاوره ازدواج عالي ، بلوک ازدواج بسيار جذاب ، نکاتي در مورد ازدواج ، دکتر KIM KIMBELRING ، DR. KIM ، مربي ازدواج ، نکاتي درباره ازدواج ، راهنمايي براي ازدواج ، مشاوره ، توصيه هاي خدا ، گوش دادن ، دعاي ازدواج ، دعا ، دعا هاي شويي ، نمازهاي ناخواسته ، يادگيري نماز ، بينايي ، اعتباري ، DRAM ، دروازه ها کيم ، شهادت شهادت ، خدا ، عيادت خدا ، ازدواج شويي ، حکمت شويي ، زندگي خدا


 


براي دريافت هر پست وبلاگ از طريق ايميل هر روز صبح مشترک شويد.


منبع :  sanykala


 


بينش + از + دکتر + کيم ++ Sorry.jpg


Focus on the Family يک سازمان عالي است که در طي سالها به بسياري از خانواده ها کمک کرده است. همانطور که مقاله اخير آنها را خوانده ام ، "بهترين راه براي عذرخواهي صحيح از همسرتان" ، * من شروع به فکر کردن در مورد اين موضوع کردم که براي بسياري از زوجين چه معامله بزرگي است. من به زوج هايي مشاوره كرده ام كه ??كلمات "متأسفم" هرگز گفته نمي شود ، به آرامي گفته مي شود ، يا به روشي توهين آميز گفته مي شود. بياييد به اينها نگاه کنيم.


 


اگر کسي از گفتن من پشيمان شود ، دو چيز به ذهنم خطور مي کند. اول ، آيا آنها واقعاً فکر مي کنند که هيچ کار اشتباهي نکرده اند؟ و دوم ، آيا آنها همچنان به نابخشودگي ادامه مي دهند؟ در ازدواج ما ، اگر نانسي نمي توانست يا نمي توانست مرا ببخشد ، در دنيايي آسيب ديده خواهم بود. پيچ کردم من هرگز قصد ندارم ، اما انسانيت من بيشتر مي شود که من مي خواهم! من به بخشش نانسي نياز دارم به روابط ما احتياج دارم همه ما پيچ مي خوريم. همه ما به بخشش احتياج داريم. ايستادن به نابخشودگي مي تواند به عصبانيت و تلخي حل نشده منجر شود. آيا تا به حال با اين کار مشخص شده ايد؟ اگر چنين است ، چه چيزي نياز به تغيير دارد؟ چرا کلمات "من متاسفم" گفتن آنقدر دشوار است؟ از خدا بخواهيد تا شما را در غلبه بر هر چيزي که مانع از تحقير حقارت ، خودخواهي و توانايي گفتن کلمات "ببخشيد" شود ، ياري کند.


 


در مرحله بعد ، من مي توانم به اين عادت بپردازم که "متأسفم" به گونه اي که نانسي ممکن است صداقت من را زير سوال ببرد. در گذشته بارها اتفاق افتاده است که من آن را گفتم که فقط به يک دعوا پايان دهد يا از نانسي دلگير شود. امروز واقعاً بيشتر اوقات از قلب من ناشي مي شود. اکثر همسران ما مي دانند که آيا ما به زبان بدن و صداي صداي ما صميمانه هستيم يا نه. قبل از اينکه بگويم متاسفم ، واقعاً بايد متاسفم. خدا به من در اين امر کمک مي کند. او به من کمک مي کند تا از منظر نانسي به آن نگاه کنم و سپس مي دانم که آيا من به طور هدف او را مورد اهانت قرار داده ام يا نه ، گفت که متاسفم که روند بهبود را شروع مي کند.


 


اين آخرين ممکن است واقعاً به يک رابطه صدمه بزند. اينها تنها راههايي هستند که مي توانند با گذشت زمان باعث عقد ازدواج شوند. اينجا چندتايي هستند:


 


"متاسفم که چنين احساسي داري."


 


اين پاسخ هيچ مسئوليت شخصي را بر عهده نمي گيرد و مشکل را بر روي همسر متخلف تغيير مي دهد.


 


"اگر به شما توهين کردم ، متاسفم."


 


اين امر بيان مي کند که شخص ديگر يا بيش از حد حساس است يا نبايد از آنچه گفته شد يا انجام شده توهين شده است.


 


"متاسفم که شما اين کار را کرديد."


 


اين احساسات همسرتان را باطل مي کند.


 


اينها هيچ پشيماني را منتقل نمي کند. اگر واقعيت داشته باشند ، دقيقاً برعکس عمل مي کنند. اکنون همسر متخلف نه تنها به دليل جرم صدمه ديده ، بلکه با "عذرخواهي" که فاقد مسئوليت شخصي است ، اوضاع بدتر شده و سرزنش را به همسر ديگر باز مي گرداند. اين تبديل به يک خراب قطار ازدواج مي شود که فقط در انتظار وقوع است.


 


خط آخر اين است. در يک ازدواج ، شما دو تيم يک تيم هستيد. شما بايد در کنار هم کار کنيد تا بهترين ازدواج ممکن باشد. هر چيزي که مانع از آن هدف شود ، بايد حذف شود. خودخواهي هرگز جزئي از يک ازدواج عالي نخواهد بود. هيچکدام از فروتني يا ناتواني در گفتن دو کلمه ساده در رابطه با ازدواج را ندارند: "متأسفم!"


 


* بر خانواده متمرکز شويد ، 25 ژوئن 2018 ، "بهترين راه براي درست عذرخواهي از همسرتان" ، توسط تد Cunningham


 


من دوست دارم که شما را به عنوان يک ازدواج متغير با ازدواج عالي در نظر بگيريد. اطلاعات قدرت و پشت پرده زيادي وجود دارد. اين آسان است ، و به ما کمک مي کند تا ديگران را به عقد ازدواج خدا براي آنها کمک کنيم! اينجا را کليک کنيد تا امروز به ما بپيونديد


 


منبع :  sanykala


 


24 اکتبر 2019 در بينش از DR. کيم


وقتي اتفاق بدي براي کسي خوب مي افتد ، اغلب براي لحظه اي متوقف مي شويم و مي پرسيم ، "چرا؟" چرا مادر يا پدر در سنين جواني مي ميرند و فرزندان و همسر خود را پشت سر مي گذارند؟ چرا ازدواج که تقريباً کامل به نظر مي رسد طلاق است؟ چرا همسر از همان روز اول ازدواج با همسري که به آنها وفادار بوده خيانت مي کند؟ اين ليست مي تواند ادامه يابد. مي توانيد "whys" خود را به ليست اضافه کنيد. به نظر مي رسد که پيروان مسيح هستيم ، در بعضي مواقع فکر مي کنيم اتفاقات بد براي ما نبايد رخ دهد. گويي ما بايد با سپر نامرئي پوشانده شويم که از شر شرهاي اين دنيا محافظت مي کند وقتي اين شرارت ها بر روي افراد ديگر قرار مي گيرد.


 


ايمان چيز جالبي است. معمولاً شادي وجود دارد که با درک و در آغوش گرفتن انجيل و درک اينکه خدا شما را بيش از آن چيزي که تصور مي کنيد دوست دارد. سپس او را جستجو مي کنيم. ما هرگز يک عبادت را از دست نخواهيم داد و خواندن کتاب مقدس را به روشي که قبلاً هرگز انجام نداديم ، شروع مي کنيم. ما در مورد کشف خود به ديگران مي گوييم. به عبارت ديگر ، ما براي خدا آتش هستيم. سپس اتفاق بدي رخ مي دهد. دردناک است و ما نمي دانيم چگونه ممکن است اين اتفاق بيفتد. پس از همه خدا ، ما شما را دنبال مي کنيم و به ديگران در مورد شما مي گوييم. آيا چيزي براي اين حساب نمي شود؟ چرا ، خدا؟ چرا؟


 


من به عنوان يک مشاور مسيحي ، هر روز درد زندگي مردم را مي بينم. من افراد خوبي را مي بينم که خدا را دوست دارند رنج مي برند. اغلب ، اين سؤال را مي شنوم ، "چرا من؟" يا "چرا ما؟" اکثر اوقات ، من نمي دانم چرا ، اما چيزهايي وجود دارد که من مي دانم. من آنها را مي شناسم زيرا آنها را در زندگي خودم تجربه کرده ام.


 


خدا هرگز به ما زندگي کاملي وعده نداد. در حقيقت ، عيسي به ما گفت که در اين زندگي دچار مشکل خواهيم شد. اما او همچنين گفت که قلب خود را بخاطر اينکه او بر جهان غلبه کرده است ، توجه داشته باشيد.


 


اين حتي به چه معني است؟ من اعتقاد دارم که اين بدان معناست که در اين زندگي ما از چيزهايي که ديگران در اين سياره بايد با آنها سر و کار داشته باشند محافظت نمي شود. مريض مي شويم ما خيانت کرديم. مبارزات ازدواج ما. به عبارت ديگر ، ما دقيقاً مثل همه افراد هستيم - به جز يک چيز. وقتي ما اتفاقات بد را پشت سر مي گذاريم ، آنها را تنها نمي گذرانيم. خدا با ماست. او به ما در طوفان آرامش مي بخشد. ما واقعاً "هرگز به تنهايي قدم نمي زنيم." اينها فقط کلمات يک آهنگ نيستند ، بلکه حقيقت جاوداني هستند که هرگز تغيير نمي کنند.


 


يک چيز ديگر هنوز براي من رمز و راز است. وقتي کارهاي بد را پشت سر مي گذارم و با خدا قدم مي زنم ، ياد مي گيرم و رشد مي کنم و در اين روند بهبودي پيدا مي کنم. بارها و بارها در زندگي من خداوند از چيزهاي بدي که با آنها روبرو بوده ام استفاده کرده است و چيزهاي خوبي را از آنها به ارمغان آورده است. او به من نشان داد و چيزهايي را به من آموخت که هرگز اگر آن چيزهاي بد بخشي از زندگي من نبود مي آموختم.


 


من را در اين مورد اشتباه نفهميد - من در اين جا نشسته ام که انتظار اتفاق بد را داشته باشم تا خدا بتواند مرا بزرگ کند. درعوض ، من هر روز به عنوان هديه اي که خداوند به معناي آن است ، مي پذيرم و مي دانم که اگر اتفاق بدي رخ دهد ، من او را در کنار خود دارم. اين سؤالات "چرا کارهاي بد اتفاق مي افتد" را از بين مي برد و آنها را با حضور او جايگزين مي کند. ممکن است درد و صدمه ديده باشد و ممکن است براي بهبودي زمان ببرد ، اما فهميدم که خدا بيش از حد کافي است. دفعه بعد که اتفاق بدي براي شما رخ مي دهد ، به خدا برگرديد و به او اجازه دهيد همه کارهايي را که مي تواند انجام دهد به شما نشان دهد. از اينکه چقدر او شما را دوست دارد شگفت زده خواهيد شد!


 


من دوست دارم که شما را به عنوان يک ازدواج متغير با ازدواج عالي در نظر بگيريد. اطلاعات قدرت و پشت پرده زيادي وجود دارد. اين آسان است ، و به ما کمک مي کند تا ديگران را به عقد ازدواج خدا براي آنها کمک کنيم! اينجا را کليک کنيد تا امروز به ما بپيونديد


 


منبع :  sanykala


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دعا و طلسمات قدرتمند و علوم غریبه Andrew علی گنجی زاده Themez gyratory crusher parts Chris داستان های جغد و آتشبان Carol صندوقچه اي از اطلاعات